|  | Extraordinary Girl | ||
|  
 
 | Tuesday, January 24, 2006 
 اونی که بيرون چاهه هلم داد تو چاه. يه پارچهء سفيد دورمه که کثيف نشم. به هر جای ديوار چاه که چنگ می زنم تا خودمو بکشم بالا یه کپه خاک ولو میشه رو سرم...حجم خاک روم هی زيادتر و زيادتر می شه. چاهه هم داره پر می شه. تا يه روزی از جای چنگهام رو ديوارهء چاه صدا مياد: آخی! جوون بود هنوز 
 
 |