احساس می کنم تو خلسه هستم. من فقط یکم توجه خواستم..فقط همین..از امشب باید خودمو جمع کنم باید قبول کنم زندگی همینه.. باید شورش کنم..باید سر حرفم بایستم...درس...کار...استقلال کامو میگه: "انسان شورشی کسی است که انکار می کند و نه می گوید. و ضمن انکار خود از یک ارزش مشترک همگانی صحبت می کند. انسان شورشی تنها نیست.جرا که در تجربهء پوچی رنج فردی است. اما از شورش به بعد احساس می شود که غم جنبهء عمومی دارد.نخستین پیشرفت اندیشه ای که دستخوش غرابت می شود این است که او در غرابت خویش با همگان سهیم است. رنجی که آدمیزاده ای را عذاب می داد طاعون جمعی می شود