|  | Extraordinary Girl | ||
|  
 
 | Friday, March 05, 2004 
 
می دونم که حرفم از رو عصبانیت هست.
 می دونم که خودم با هزار تا دلیل می تونم این حرفم رو رد کنم.. ولی باید بگم تا خالی شم... هر وقت دوست مامان این جاس فکر می کنم که اگه مامان با بابا هم این طوری بود...شاید بابا الان زنده بود....خدایا دارم از شدت ناراحتی میمیرم!!!!!!! 
 
 |