Extraordinary Girl


A perfect circle
Photosig

Marihemp Network - CANNABIS.COM
[tamo]
TehranAvenue Music Open



 


Tuesday, September 16, 2003

بعد از مدت ها به حد مرگ از دست مامانم عصبانیم
طوری که طرفش نمیرم...میترسم کنترلم رو از دست بذم چیزی پیش بیاد
همش قیافش ناراحته...همش عصبیه
تو خونه حرف بزنم تبدیل به دعوا میشه
از همشون متنفرم
میگم مامان میخوام باهات صحبت کنم
چند وقته یه چیزی بد اذیتم میکنه
حرفم به اینجا که رسید یهو منو به توپ بست که مگه من ناراحت نیستم..مگه من خسته نیستم....اصلا نذاشت بگم مشکلم چیه
مدتها با خودم کلنجار رفتم که دیگه سراغ مرگ زودرس نرم...کلی دلیل داشتم واسه زنده بودن
ولی دارم دوباره دلیلامه از دست میدم
دارم با هوشیاری کامل به طرف مرگ میرم
اینقدر احساس بد بختی میکنم که دلم میخواد به آدم های تو خیابون متوصل بشم ...کاشکی یکی دستمو میگرفت
نمیخوام بمیرم
ولی راه دیگه ندارم
خواهرم دوستم نداره
دوستام حوصلمو ندارن
مامانم که 2 سالی میشه که صداش تو گوشمه که به دکتره گفت خسته شدم...هممونو راحت کنین
هر وقت رفتم بغلش کنم این جمله تکرار شده برام
کمک...کمک...کمک...کمک...کمک
کمک.....کمک..کمک...کمک...کمک...کمک..کمک..کمک..کمک..کمک
کمک..کمک..کمک.کمک.کمک.کمک
راستی یه چیزی: خندیدن دلیل بر شاد بودن نیست....باور کن


صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?